کوژانولغتنامه دهخداکوژانو. (اِ مرکب ) هر یک از سوراخهای نحل . کُواره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نخروب . (مهذب الاسماء) (یادداشت ایضاً): خمیر انبخان ؛ خمیری کوژانو شده ؛ یعنی چون خانه ٔ زنبور شده . (مهذب الاسماء) (یادداشت ایضاً). و رجوع به کوژ شود.
کیوانولغتنامه دهخداکیوانو. [ ک َی ْ / ک ِی ْ ] (اِ مرکب ) کدبانو. لهجه ای در کدبانو. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کوگنولغتنامه دهخداکوگنو. [ ن ُ ] (اِخ ) ژوزف . مهندس فرانسوی (1725-1804 م .) است که در سال 1770 م . اولین اتومبیل را با قوه ٔ بخار ساخت و سال بعد نمونه ٔ دیگری به نام «فاردیه » برای حمل بار سن
کوژانوکلغتنامه دهخداکوژانوک . (اِ) پره ٔ کلیدان در طویله و باغ و امثال آن را گویند. کوژنوک . (از برهان ) (آنندراج ). کوژابند.پره ٔ کلیدان قفل . پره ٔ کلیدان . فراشه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوژابند و کوژنوک شود.
کوژانوکلغتنامه دهخداکوژانوک . (اِ) پره ٔ کلیدان در طویله و باغ و امثال آن را گویند. کوژنوک . (از برهان ) (آنندراج ). کوژابند.پره ٔ کلیدان قفل . پره ٔ کلیدان . فراشه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوژابند و کوژنوک شود.