کوکائینلغتنامه دهخداکوکائین . [ ک ُ ] (اِ) ماده ٔ سمی مخدر که از گیاه کوکا گرفته می شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).مأخوذ از کلمه ٔ کوکا. آلکالوییدی است که از برگ درختچه ٔ کوکا به دست آورند و یکی از داروهای بی حس کننده ٔ موضعی است ، ولی استعمال ممتد این دارو منتهی به اعتیاد شدید می گردد. (از ل
کوکائینفرهنگ فارسی عمیدآلکالوئیدی جامد، سفید مایل به زرد، بیبو، و تلخمزه که از برگهای درخت کوکا استخراج میشود و مصرف دارویی دارد.
مورمور کوکائینیcocaine bugsواژههای مصوب فرهنگستاناحساسی شبیه به حرکت مورچه یا سایر حشرات در زیر پوست که در هنگام مصرف کوکائین یا براثر توهمزدگی حاد الکلی به وجود میآید متـ . کوکمور cok bugs
کوکانلغتنامه دهخداکوکان . (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کوکانلغتنامه دهخداکوکان . (اِ) ساز و برگ استادان گازر را گویند. (برهان ). دست افزاری است مر گازران را. (آنندراج ). دست افزار گازر. و در نسخه ٔ سروری به وزن چوگان به معنی ساز گازر آورده . (فرهنگ رشیدی ). دست افزاری باشد مر گازران را. (فرهنگ جهانگیری ). ساز و برگ گازرگر. (ناظم الاطباء).
کوکانلغتنامه دهخداکوکان . (اِخ ) دهی از دهستان تفرش که در بخش طرخوران شهرستان اراک واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). از رستاق طبرش . (تاریخ قم ص 118 و <span class="h
مورمور کوکائینیcocaine bugsواژههای مصوب فرهنگستاناحساسی شبیه به حرکت مورچه یا سایر حشرات در زیر پوست که در هنگام مصرف کوکائین یا براثر توهمزدگی حاد الکلی به وجود میآید متـ . کوکمور cok bugs
cocainizeدیکشنری انگلیسی به فارسیکوکائین کردن، تخدير كردن با كوكائين، كوكائين زدن، با كوكائين بی حس کردن
تروپاکوکائینلغتنامه دهخداتروپاکوکائین . [ ت ْ رُ ک ُ ] (اِ) این جسم الکالوئید کوکائین ژاوه است و از نظر شیمیایی همشکل تروپین یا پسودوتروپانول می باشد. خاصیت بی حسی موضعی آن از کوکائین زیادتر است و موجب اتساع مردمک چشم نمی شود. بشکل ملح کلرهیدرات و به غلظت کمی کمتر از کوکائین آنرا بکار می برند. (درمان