کیاکنلغتنامه دهخداکیاکن . [ ک َ ک ِ ] (ص ) مخالف وناهموار. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 400) : سراپای بعضی و بعضی کیاکن چو اندر مغاک چغندر چغندر. ؟ (از لغت فرس ایضاً).رجوع به کیاگن شود.