کیمیاگریفرهنگ فارسی عمید۱. شغل و عمل کیمیاگر: ◻︎ حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی / کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری (حافظ: ۹۰۰).۲. (اسم، حاصل مصدر) علم شیمی در قرون وسطی که هدف آن تبدیل فلزات پست و ناقص به طلا و یافتن دارویی برای همۀ بیماریها بود.
کیمیاگریلغتنامه دهخداکیمیاگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) اکسیرسازی . (ناظم الاطباء) . تبدیل فلزات ناقص به فلزات کاملتر. اکسیرسازی . (فرهنگ فارسی معین ) : حافظ غبار فقر و قناعت زرخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری . حافظ.غلام همت آن رند
کماریلغتنامه دهخداکماری . [ ] (اِخ ) از پسران یافث بن نوح است . (تاریخ گزیده چ نوایی ص 26). و رجوع به یافث در همین لغت نامه و مجمل التواریخ و القصص ص 104 شود.
کماریلغتنامه دهخداکماری . [ ک َ ] (اِخ ) اسم است که شباهت به نسبت دارد و آن نام بعضی از علماست . (از انساب سمعانی ج ِ 2 ورق 486 ب ).
قماریلغتنامه دهخداقماری . [ ق َ / ق ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به قماره و آن شهری است . رجوع به قمار و قماره شود.- عود قماری ؛ عودی که منسوب به شهر قماره باشد : اکلیلهای پیلانش از گوهر است و لؤلؤصندوق
قماریلغتنامه دهخداقماری . [ ق َ ری ی ] (ع اِ) ج ِ قُمریَّه . (منتهی الارب ) (غیاث ): بلبلان بر موافقت فاختگان و قماری شیون و نوحه گری آغاز کردند. (جهانگشای وینی ). رجوع به قمریه شود.