کیچهلغتنامه دهخداکیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) کوچه را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). کوچه است که راه تنگ باشد. (برهان ) (آنندراج ). کوچه و راه تنگ . (ناظم الاطباء). کویچه = کوچه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچه شود.
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
چکه چکهلغتنامه دهخداچکه چکه . [ چ ِک ْ ک َ چ ِک ْ ک َ ] (ق مرکب ) قطره قطره . چیکه چیکه . (در بسیاری لهجه ها). قطره های آب یا هر مایع دیگر که پی در پی چکد. رجوع به چکه شود.
کپه کپهلغتنامه دهخداکپه کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ / ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (ق مرکب ) توده توده انباشته . (فرهنگ فارسی معین ).تَل تَل . توده های متعدد و پراکنده گرد هم . کوت کوت .
مشکیچهلغتنامه دهخدامشکیچه . [ م َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مشک خرد. مشکیزه . (یادداشت مؤلف ). مشک خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). و رجوع به مشکیجه و مشکیزه شود.
گل مشکیچهلغتنامه دهخداگل مشکیچه . [ گ ُ ل ِ م ُ / م ِ چ َ/ چ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل مشکی : ناسور دلم باج گرفته ست ز عنبرگویا گل مشکیچه بود پنبه ٔ داغم .محسن تأثیر (از