لغتنامه دهخدا
گازروار. [ زُ / زَ رْ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند گازر. بسان گازر. گازرآسا. || (اِ مرکب ) نام داو از کشتی که آن را در هندی دهوبی پات گویند و آنچنان بود که دست حریف کشیده سینه و بازوی او را بر پشت خود آوردن و خود را خم ساخته تکان دادن است به نح