گاوتکیهلغتنامه دهخداگاوتکیه . [ ت ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) تکیه ٔ کلان طولانی که ارباب دول بر مسند نشسته پس پشت گذارند : نبودی گر از تیرگی بد نمودشدی گاوتکیه زچرخ کبود. ؟زیرا که گاو بمعنی کلان است مثل
گاوتکیهفرهنگ فارسی معین(تِ یَ یا یِ) [ فا - ع . ] (اِمر.) تکیه و متکای بزرگ طولانی که بزرگان چون بر مسند نشینند آن را بر پشت گذارند.
حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).
اوتکیلغتنامه دهخدااوتکی . [ اَ ت َ کا ](ع اِ) قسمی خرما. (ناظم الاطباء) (المعرب جوالیقی ص 199). اوتک . (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
حوتکیلغتنامه دهخداحوتکی . [ ح َ ت َ کی ی ] (ع ص ) کوتاه لاغر سخت خورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).