گردافشانیلغتنامه دهخداگردافشانی . [ گ َ اَ ] (حامص مرکب ) غبار افشاندن . || در تداول گیاه شناسی ، عبارت از دوره ای است که دانه ٔ گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله ٔ مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. رجوع به گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص
گردافشانیفرهنگ فارسی معین( گَ. اَ) (حامص .)1 - غبار افشاندن . 2 - در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالة مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد.
گردافشانی کردنلغتنامه دهخداگردافشانی کردن . [ گ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکاندن . تکان دادن چیزی : چون فقها درمی آمدند و نمد را برمیداشتند تا گردافشانی کنند درمها ریخته میشد حیران میشدند. (افلاکی ).
گردافشانی کردنلغتنامه دهخداگردافشانی کردن . [ گ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکاندن . تکان دادن چیزی : چون فقها درمی آمدند و نمد را برمیداشتند تا گردافشانی کنند درمها ریخته میشد حیران میشدند. (افلاکی ).
تولید مثلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت لید مثل، تناسل، تکثیر، جفتگیری، لقاح، انعقاد نطفه، باروری هماغوشی، جماع▼، عشقورزی زایش، توالد، زادوولد رستاخیز، بازآفرینی القاح گردافشانی
پودرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی َرد، غبار، خاک، ماسه، خاکاره، گردوخاک، گردوغبار، گرده، خاکه، سوده، رنده گچ، سیمان، آرد، نشاسته، گردغوره، آرد نخودچی فله گردافشانی
الوگاملغتنامه دهخداالوگام . [ اَ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح گیاه شناسی نباتاتی را گویند که گردافشانی آنها غیرمستقیم است و آن عبارت از قرار گرفتن و روییدن دانه ٔ گرده ٔ یک گل روی کلاله ٔ گل دیگر است . رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 487 شود.
خازموگاملغتنامه دهخداخازموگام . [ م ُ ] (فرانسوی ، ص ) گلهائی را که فقط پس از شکفتن گل بارورگردند خازموگام می نامند. در لقاح گیاهان تشکیل تخم یعنی حرکت گامت نر بجانب گامت ماده سه دوره دارد: دوره ٔ اول گردافشانی . گرد افشانی عبارت از دوره ای است که دانه ٔ گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود
گردافشانی کردنلغتنامه دهخداگردافشانی کردن . [ گ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکاندن . تکان دادن چیزی : چون فقها درمی آمدند و نمد را برمیداشتند تا گردافشانی کنند درمها ریخته میشد حیران میشدند. (افلاکی ).