گرگانیلغتنامه دهخداگرگانی . [ گ ُ ] (اِخ ) ابوزراعه معمری . ابوزراعه معمری گرگانی از شاعران اواخر زمان سامانیان و دراواخر قرن چهارم بوده است . رجوع به شرح احوال رودکی سعید نفیسی ص 1140، و رجوع به مدخل ابوذراعه شود.
گرگانیلغتنامه دهخداگرگانی . [ گ ُ ] (اِخ ) (ملا) اوحدالدین . از شعرای ایران از اهل گرگان بود این شعر ازوست :میان آن رخ و خورشید فرق نتوان کردچو سر برآورد از مشرق گریبانش .(قاموس الاعلام ترکی ص 3845).
گرگانیلغتنامه دهخداگرگانی . [ گ ُ ] (اِخ ) ابوسلیک گرگانی را از شاعران دوره ٔ عمروبن لیث صفاری (265 - 299 هَ . ق .) دانسته اندو از این قرار وی از قدیمترین شاعران زبان فارسی بوده و در قرن سوم میزیسته است . رجوع به شرح احوال رودک
گرگانیلغتنامه دهخداگرگانی . [ گ ُ ] (اِخ ) فخرالدین اسعد. از شعرای نامی قرن پنجم معاصر دوره ٔ سلجوقی است . رجوع به فخرالدین شود.
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
بارانشوییrainout/ rain-outواژههای مصوب فرهنگستانزدوده شدن مواد زاید از هوا در پی بارش باران یا برف
رانگ رنگلغتنامه دهخدارانگ رنگ . [ ] (اِخ ) ناحیتی است از تبت بهندوستان و چینستان پیوسته و اندر تبت ناحیتی از این درویش تر نیست . جای ایشان در خیمه هاست و خواسته ٔ ایشان گوسپند است و خاقان تبت از ایشان سرگزیت ستاند ببدل خراج ، و این ناحیت یک ماه راه است اندر یکماهه ، گویند بر کوههای وی معدن زر است
رانۀ گرانیسنجgravimeter drift, gravity-meter drift, drift of gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانتغییر تدریجی و ناخواسته در مقدار مرجعی که براساس آن اندازهگیری گرانی انجام میشود
ربیع گرگانیلغتنامه دهخداربیع گرگانی . [ رَ ع ِ گ ُ ] (اِخ ) یا ربیع گرگانی مازندرانی . شاعر است و دیوان وی در کتابخانه ٔ مَلِک (به شماره ٔ 6412) موجود است و تمام شعرهای وی درباره ٔ مدح مظفرالدینشاه ولیعهد و حکام عصر او میباشد. دیوان ربیع در حدود سه هزار بیت شعر دارد
حسن گرگانیلغتنامه دهخداحسن گرگانی . [ ح َ س َ ن ِ گ ُ] (اِخ ) از مقتولین ملاحده در 365 هَ . ق . میباشد.
حسن گرگانیلغتنامه دهخداحسن گرگانی . [ ح َ س َ ن ِ گ ُ ] (اِخ ) میر کمال الدین حسن حسینی جرجانی قاضی هرات و شریک نظام الدین امیرعبدالحی است و در زمان خوندمیر مدرسی یکی از صفه های مدرسه ٔ سلطانی با وی بود. (رجال حبیب السیر ص 262).
جناب گرگانیلغتنامه دهخداجناب گرگانی . [ ج َ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) محمد حسین ، ملقب به شمس الدین و متخلص به ربانی . از دانشمندان است .تألیفاتی دارد، او راست : 1 - ارجوزه در اصول فقه . 2 - لطائف الحکم در 2</span
مجلدی گرگانیلغتنامه دهخدامجلدی گرگانی . [ م ُ ج َل ْ ل َ ی ِ گ ُ ] (اِخ ) نام او را عوفی ابوشریف احمدبن علی مجلدی گرگانی آورده است . اشعار او درلباب الالباب و ترجمان البلاغه به نام مخلدی و در چهارمقاله به نام «شریف مجلدی » و لغت فرس اسدی چ تهران یک بار به نام مخلدی و چند بار به نام مجلدی آمده است و ب
ربیع گرگانیلغتنامه دهخداربیع گرگانی . [ رَ ع ِ گ ُ ] (اِخ ) یا ربیع گرگانی مازندرانی . شاعر است و دیوان وی در کتابخانه ٔ مَلِک (به شماره ٔ 6412) موجود است و تمام شعرهای وی درباره ٔ مدح مظفرالدینشاه ولیعهد و حکام عصر او میباشد. دیوان ربیع در حدود سه هزار بیت شعر دارد
دگرگانیلغتنامه دهخدادگرگانی . [ دِ گ َ ] (حامص مرکب ) وضع آمیزشی موجود زنده ای که سلولهای نر و ماده ٔآن با یکدیگر اختلاف دارند. (دایرةالمعارف فارسی ).
حسن گرگانیلغتنامه دهخداحسن گرگانی . [ ح َ س َ ن ِ گ ُ] (اِخ ) از مقتولین ملاحده در 365 هَ . ق . میباشد.
حسن گرگانیلغتنامه دهخداحسن گرگانی . [ ح َ س َ ن ِ گ ُ ] (اِخ ) میر کمال الدین حسن حسینی جرجانی قاضی هرات و شریک نظام الدین امیرعبدالحی است و در زمان خوندمیر مدرسی یکی از صفه های مدرسه ٔ سلطانی با وی بود. (رجال حبیب السیر ص 262).
جناب گرگانیلغتنامه دهخداجناب گرگانی . [ ج َ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) محمد حسین ، ملقب به شمس الدین و متخلص به ربانی . از دانشمندان است .تألیفاتی دارد، او راست : 1 - ارجوزه در اصول فقه . 2 - لطائف الحکم در 2</span