گریوهفرهنگ فارسی عمیدتل؛ پشته؛ تپه؛ گردونۀ کوه: ◻︎ خری بر گریوه ز سرما بمرد / که از کاهلی جامه با خود نبرد (نظامی۵: ۸۱۸).
گریوهلغتنامه دهخداگریوه . [ گ َ / گ ِ ری وَ / وِ ] (اِ) پهلوی ، گریو [ گردن ، پشت گردن ] اوستا، گریوا (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کوه پست و پشته ٔ بلند را گویند. (برهان ). کوه کوچک . (آنندراج ). زمین بلند و پشته ٔ خاکی که باران آ
راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
راه کمتردد،راه کمشدآمدlightly trafficked roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که حجم تردد متوسط روزانة آن در سال کمتر از 15000 وسیلة نقلیه باشد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
لردکلغتنامه دهخدالردک . [ ] (اِخ ) (گریوه ٔ...) گریوه ای در طریق میان ماهان و هزو و آن طریق شش فرسنگ مسافت دارد و به ساحل دریا گذرد. (نزهةالقلوب ص 186).
بالاگریوهلغتنامه دهخدابالاگریوه . [ گ ِ وِ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش ملاوی شهرستان خرم آباد، این دهستان در جنوب باختری خرم آباد واقع و از شمال بکوه کاف و هشتادپهلو و بخش ولیان ، از خاور بدهستان گریت بخش پایی ، از باختر براه شوسه ٔ خرم آباد به دزفول و رودخانه ٔ کشکان ، از جنوب به بخش الوار گ