گستردهرهشextended-release, prolonged releaseواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیت برخی ترکیبات دارویی که در مدتزمان طولانی در بدن آزاد میشوند تا فعالیت درمانی آنها طولانیتر شود و اثرات نامطلوب احتمالی آنها کاهش یابد
پیشرسscratch race, scratch 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که برای مردان در پانزده کیلومتر و برای زنان در ده کیلومتر برگذار میشود و در آن برنده رکابزنی است که زودتر از خط پایان عبور کند
ستردهلغتنامه دهخداسترده . [ س ِ /س ُ ت ُ دَ / دِ ] (ن مف ) پاک کرده شده . || حک شده . || برکنده . || تراشیده .(ناظم الاطباء) : پیغمبر (ص ) با همه یاران احرام گرفته بودند و سرها سترده و آن حضرت بر شتر نش