گلاب پاشلغتنامه دهخداگلاب پاش . [ گ ُ ] (نف مرکب ) گلاب پاشنده . || (اِ مرکب ) ظرفی است معروف که از آن گلاب پاشند. (آنندراج ). آوندی لوله دار که بدان گلاب میپاشند. و نیز آوندی سیمین و یا زرین که در آن گلاب میریزند. (ناظم الاطباء). رشاشه . (ذیل لغت شوشتری ). گلابدان . ظرفی که با آن گلاب پاشند. ظرف
گلاب پاشفرهنگ فارسی معین( ~ .) 1 - (ص فا.) آن که گلاب پاشد. 2 - (اِ.) ظرفی بلورین و غیره دارای لوله که در آن گلاب ریزند و از لولة آن گلاب پاشند.
دور افتخار1lap of honour/lap of honorواژههای مصوب فرهنگستاندور ابراز شادی تیم یا ورزشکاران فاتح در زمین یا راهه/ پیست
گلابدانفرهنگ فارسی عمیدجای گلاب؛ گلابپاش: ◻︎ مهر از سر نامه برگرفتم / گفتی که سر گلابدان است (سعدی۲: ۳۴۸).
گلابزنهلغتنامه دهخداگلابزنه . [ گ ُ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) رشاشه . رجوع به گلابزن و گلاب پاش و گلابدان شود.
گلابلغتنامه دهخداگلاب . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) نوعی از نیلوفریان که دارای گلهای رنگین است و در برکه ها میروید.
گلابلغتنامه دهخداگلاب . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش شهربابک شهرستان یزد، واقع در 36هزارگزی شمال خاور شهربابک و 11500گزی راه فرعی فیض آباد به شهربابک . هوای آن معتدل و دارای 122
گلابلغتنامه دهخداگلاب .[ گ ُ ] (اِ مرکب ) عرق گل سرخ که ماءالورد است و از برگ گل آب مستفاد میشود که مزیدعلیه گل یا به معنی گل بطریق مجاز بود و تلخ ، چکیده ، ناب از صفات گلاب است و گلاب یزدی و صفاهان و گلاب عراق بهترین اقسام اوست .(آنندراج ). قَفیل . جُلاب . (منتهی الارب ) :</
دول گلابلغتنامه دهخدادول گلاب . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هندمینی بخش بدره ٔ شهرستان ایلام . واقع در 108هزارگزی خاور ایلام . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5</
زنگلابلغتنامه دهخدازنگلاب . [ زَ گ ُ ] (اِخ ) دهی از بخش مینودشت شهرستان گرگان است که 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
قلعه ٔگلابلغتنامه دهخداقلعه ٔگلاب . [ ق َ ع َ ی ِ گ ُ ] (اِخ ) قلعه ای است بر کوه کیلویه که محبوسان و مغضوبان را گویند نگاهدارند از باب قلعه گوالیا که در هند است . (آنندراج ) : از شوق نوگلی دل من آب گشته است در قلعه ٔ گلاب بود عندلیب من . اسماعی
قلعه گلابلغتنامه دهخداقلعه گلاب . [ ق َ ع َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان ، واقع در 54هزارگزی جنوب خاوری بهبهان . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است . سکنه ٔآن 433 تن است . آب آن