گلوکومفرهنگ فارسی عمیدافزایش فشار داخلی چشم که با درد و سفتی کرۀ چشم و محدود شدن میدان دید مشخص میشود و ممکن است منجر به کوری شود؛ آبسیاه.
لاکوملغتنامه دهخدالاکوم . (اِخ ) دهی از دهستان ولوپی . بخش سوادکوه شهرستان شاهی . واقع در 7 هزارگزی شمال آلاشت . کوهستانی سردسیر. بدانجا سکنه ٔ دائم نباشد و در تابستان از قراء نفت چال و بوزخانی دهستان لفور در حدود سیصد نفر برای تعلیف احشام خود و استفاده ٔ از ه
لکاملغتنامه دهخدالکام . [ ل َک ْ کا ] (ع ص ) خف ﱡ لَکّام ؛ سَپَل شتر سخت که سنگ شکند. (منتهی الارب ). || آکنده به گوشت . (مهذب الاسماء).