کاوند لاگینLuggin probeواژه‌های مصوب فرهنگستانلولۀ مویین کوچکی که از برق‌کاف پُر شده باشد و، با قرار گرفتن در نزدیکی سطح فلز، بین فلز مورد‌مطالعه و الکترود مرجع مسیر هدایت یونی برقرار کند متـ . لولۀ مویین لاگین‌ـ هابر Luggin-Haber capillary
زاهدیلغتنامه دهخدازاهدی . [ هَِ ] (اِخ ) مختار ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالرجا فرزند محمودبن محمد زاهدی غزمینی . متوفی در 658 هَ . ق . است . وی از شاگردان بدیعبن ابی منصور عراقی بوده است وی از کتاب منیةالفقهاء استاد خویش که در موضوع فقه حنفی است گلچینی ته
گللغتنامه دهخداگل . [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوی (به پارتی ) ور (گل سرخ )، اوستا وردا ، ارمنی ورد ، پهلوی گول ، ورتا ، ورد ، معرب «وَرد»، قیاس کنید با ارمنی ، وردژس ، کردی ، گول (گل سرخ )، گول ، (خار) زازا ویل ، گیلکی گول ، به عربی ورد خوانند. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). هر جا که لفظ گل
