ترجمه مقاله

گم

gom

۱. چیزی که از نظر انسان دور و ناپیدا شده باشد؛ پنهان؛ ناپیدا؛ ناپدید؛ مفقود.
۲. کسی که به بیراهه رفته باشد.
⟨ گم شدن: (مصدر لازم)
۱. ناپدید شدن.
۲. از راه خود منحرف شدن؛ به بیراهه افتادن.
⟨ گم کردن: (مصدر متعدی)
۱. مفقود کردن.
۲. از دست ‌دادن.
۳. [قدیمی] نابود ‌کردن.
⟨ گم گشتن: (مصدر لازم) گم شدن؛ ناپدید شدن.

۱. غایب، مفقود، ناپدید، ناپیدا، نامرئی
۲. گمراه
۳. سردرگم ≠ پیدا، یافت

ترجمه مقاله