ترجمه مقاله

گنج

ganj

۱. خزینۀ سیم و زر.
۲. پول‌های طلا و نقره یا جواهر که در جایی پنهان کرده باشند.
⟨ گنج باد: [مجاز] = ⟨ گنج بادآورده
⟨ گنج بادآورد: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: ◻︎ چو باد از گنج بادآورد راندی / ز هر بادی لبش گنجی فشاندی (نظامی۱۴: ۱۷۹).
⟨ گنج باد‌آورده:
۱. [مجاز] گنجی که بی‌رنج‌وزحمت به‌دست آید.
۲. (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد.
⟨ گنج روان: [قدیمی]
۱. گنجی از مسکوک رایج.
۲. گنجی از زر و سیم خالص: ◻︎ وعدۀ اهل کرم گنج روان / وعدۀ نااهل شد رنج روان (مولوی: ۴۲).
۳. گنج قارون که به زمین فرو رفت و گفته‌اند که پیوسته در زیر زمین روان است.
⟨ گنج سوخته: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: ◻︎ ز گنج سوخته چون ساختی راه / ز گرمی سوختی صد گنج را آه (نظامی۱۴: ۱۷۹).
⟨ گنج شادآور: = ⟨ گنج شادورد
⟨ گنج شادآورد: = ⟨ گنج شادورد
⟨ گنج شادورد: ‹گنج شاد‌آورد، گنج شاد‌آور› از گنج‌های خسرو‌پرویز: ◻︎ دگر آنکه بُد شادورد بزرگ / بگویند رامشگران سترگ (فردوسی: ۸/۲۹۶).
⟨ گنجِ گاو: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: ◻︎ چو گنج گاو را کردی نواسنج / برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج (نظامی۱۴: ۱۷۹).

۱. خزانه، دفینه، کنز، گنجینه، مخزن
۲. مال، ثروت

ترجمه مقاله