گندامویهلغتنامه دهخداگندامویه . [ گ َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) پرهای زرد و کوچک بچه های طیور. (آنندراج ). زَغَب : اِزغاب ؛ گندامویه برآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || موی نخستین که بالای اندام طفل روید. (آنندراج ). موهای کودک تازه زائیده شده . (ناظم الاطباء). زَغَب
ندامةلغتنامه دهخداندامة. [ ن َ م َ ] (ع اِمص ) پشیمانی . (منتهی الارب ). ندامت . رجوع به ندامت شود. || (مص ) پشیمان شدن و متأسف و غمگین شدن بر آنچه کرده است . (از اقرب الموارد). ندم . (آنندراج ) (المنجد). پشیمان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ). رجوع
چندماهیچهآماسیpolymyositis,multiple myositisواژههای مصوب فرهنگستانماهیچهآماس مزمن و پیشرونده که به ضعف متقارن بدن در کودکان و بزرگسالان منجر میشود
چندماهیچهتارتودشویmyofibromatosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چندتارتودشوی که سبب گسترش بافت ماهیچهای میشود