مقطع نوع AA-type sectionواژههای مصوب فرهنگستانمدل زمین سهلایهای که در آن مقاومتویژة الکتریکی با عمق افزایش مییابد
گرمای ویژهspecific heatواژههای مصوب فرهنگستانمقدار گرمایی که باید به واحد جِرم جسم داده شود تا دمای آن یک درجه بالا رود
گُوِة انبارhatch wedgeواژههای مصوب فرهنگستانگوهای چوبی برای محکم کردن زهوار دهانهپوش و دهانهپوش بر روی دهانه
سِنج پاییpedal cymbal, hi-hat cymbal, choke cymbal, hi-hats, Charleston cymbalواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سِنج که دو صفحۀ آن روبهروی هم و بر روی یک پایۀ عمودی قرار میگیرند و با فشار آوردن بر روی پایی (pedal) به هم کوبیده میشوند
گه گهلغتنامه دهخداگه گه . [ گ َه ْ گ َه ْ ] (ق مرکب ) مخفف گاه گاه . گه گاه : همه دوستدار و برادر شویم بود نیز گه گه که برتر شویم . فردوسی .حق تن شهری به علف چند گزاری گه گه به سخن نیز حق مهمان بگزار. ناصرخ
گهولیلغتنامه دهخداگهولی . [ گ َ ] (حامص ) عوض و بدل کردن چیزی باشد به چیزی دیگر. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه . تبدیل . چیزی به چیزی فروختن .
گهولیدنلغتنامه دهخداگهولیدن . [ گ َ دَ ] (مص ) عوض کردن و چیزی را به چیزی بدل کردن . (ناظم الاطباء).
گهرفروشیلغتنامه دهخداگهرفروشی . [ گ ُ هََ ف ُ ] (حامص مرکب ) مخفف گوهرفروشی . عمل گوهرفروش . به همین کلمه رجوع شود.
گهرنگارلغتنامه دهخداگهرنگار. [گ ُ هََ ن ِ ] (ن مف مرکب ) مخفف گوهرنگار : زگوهر است شها روی تیغ تو بنگارگهرنگار بدست گهرنثار تو باد. سوزنی .رجوع به گوهرنگار شود.
ارجنهفرهنگ فارسی عمیدنوایی از موسیقی قدیم ایرانی: ◻︎ گه نوای هفتگنج و گه نوای گنجِ گاو / گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه (منوچهری: ۹۷).
ارمندهفرهنگ فارسی عمیدآرامگیرنده: ◻︎ گه ارمندهای و گه ارغندهای / گه آشفتهای و گه آهستهای (رودکی: ۵۲۹)، ◻︎ چه باید که ارمنده گیتی چنین / پرآشوب گردد ز درد و ز کین (فردوسی۲: ۲۸۳۴).