لغتنامه دهخدا
بادپیچ . (اِ مرکب ) ریسمانی باشد که در ایام عید و جشن از جائی آویزند و زنان و کودکان بر آن نشینند و در هوا آیند و روند و بارپیچ هم آمده است . (برهان ) (ناظم الاطباء). بازپیچ و وازپیچ . (اداةالفضلا). کاز. کواچو (کرمان ). چنجونی یا چنچولی (اصفهان ). بادپیچ . (صراح ). ریسمانی اس