چال کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دفن کردن، مدفون کردن ≠ نبش کردن ۲. زیر خاک پنهان کردن ۳. کندن، حفر کردن ≠ پر کردن ۴. گود کردن، گودال کندن ۵. لانه ساختن
حفره زدنلغتنامه دهخداحفره زدن . [ ح ُ رَ / رِ زَ دَ] (مص مرکب ) گودال کندن . راه بازنمودن : موش تا انبار ما حفره زده است وز فنش انبار ما ویران شده است .مولوی .