گورخانهلغتنامه دهخداگورخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکن
گورخانهلغتنامه دهخداگورخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مقبره و مدفن . (آنندراج ). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه . مشهد. قبرستان : ناؤوس ؛ گورخانه ٔ مغان . (دهار) : و اندر وی [ دربیکند به ماوراءالنهر ] گنبد گورخانه هاست ، که از بخارا آن
فرهنگ گورخانیKurgan culture, grave cultureواژههای مصوب فرهنگستانفرهنگ نیمهکوچروی (seminomadic) که در حدود 3500 ق.م در دشتهای روسیه شکل گرفت و بهتدریج در سرزمینهای اطراف گسترش یافت
گور چاهیshaft grave, shaft tombواژههای مصوب فرهنگستانگوری که در آن گورخانه در انتهای یک چاه عمودی قرار گرفته است
پیشتوantechamber, anteroomواژههای مصوب فرهنگستان1. فضایی پیش از تالار یا اتاق اصلی ساختمان 2. فضایی پیش از گورخانه در سنت تدفین مصریان
لوح نذریvotive tablet, pinaxواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شیء نذری بهصورت لوحی از چوب یا گل پخته یا سنگ یا مفرغ که به روشهای مختلف بر روی آن نقش میانداختند و در پرستشگاه یا گورخانه نصب میکردند
متون اهرامPyramid Textsواژههای مصوب فرهنگستانمتونی شامل حدود هشتصد دعا و ورد که حدوداً در ده هِرم از اهرام مصر، از زمان «اوناس» آخرین فرعون سلسلۀ پنجم به بعد، بر روی دیوار گورخانهها و دالانهای منتهی به آنها حک شدهاند