گوگ سقزلغتنامه دهخداگوگ سقز. [ س َق ْ ق ِ ] (اِ مرکب ) قسمی گیاه کائوچوک دار است . (یادداشت به خط مؤلف ).
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
گُوِة انبارhatch wedgeواژههای مصوب فرهنگستانگوهای چوبی برای محکم کردن زهوار دهانهپوش و دهانهپوش بر روی دهانه
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
گوگلغتنامه دهخداگوگ . (اِ) دگمه ٔ گریبان . || ثؤلول . || گوساله . (ناظم الاطباء) . رجوع به گوک شود. || (ترکی ، اِ) در ترکی آسمان و رنگ کبود را نیز می گویند. (غیاث ) (آنندراج ).
دروازه گوگلغتنامه دهخدادروازه گوگ . [ دَرْ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد واقعدر 16 هزارگزی جنوب خاوری بجستان و 6 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی گناباد به بجستان . آب آن از قنات و راه آن مالرو است
گوگلغتنامه دهخداگوگ . (اِ) دگمه ٔ گریبان . || ثؤلول . || گوساله . (ناظم الاطباء) . رجوع به گوک شود. || (ترکی ، اِ) در ترکی آسمان و رنگ کبود را نیز می گویند. (غیاث ) (آنندراج ).
کفگوگلغتنامه دهخداکفگوگ . [ ک َ ] (اِ) کلاه کهنه و مندرس و مانند آن . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج ، ورق 247).