25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
واتگر
واتگر
orators
orator
سخنوری
سر زوان داشتن
بیشتر بدانید
جرعة
predesignatory
نیک روی
doggiest
جارز
دوش انداز
گویشمند
guyešmand
معنی
سخنگو؛ سخنور.
جستوجوی دقیق
گویشمند
فرهنگ فارسی عمید
سخنگو؛ سخنور.