گیاچرلغتنامه دهخداگیاچر. [ چ َ ] (نف مرکب ) چرنده در گیاه . حیوان گیاهخوار. حیوانی که در حریم خود چرا کند. (یادداشت به خط مؤلف ) : ثور و حمل گیاچر ریاضش و حوت و سرطان شناور حیاضش . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 9). || (اِ مرکب ) در اصطلاح چو
چار چارگویش بختیاریچارچار، سردترین روزهاى زمستان درماه بهمن، چهار روز آخر چله بزرگ وچهار روز اول چله کوچک = 7 تا 10 و11 تا 14 بهمن.
گیاچراییلغتنامه دهخداگیاچرایی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) مخفف گیاه چرایی . عمل گیاه چر. رجوع به گیاه چرایی شود.
گیاه چرالغتنامه دهخداگیاه چرا. [ چ َ ] (نف مرکب ) مخفف گیاه چران . گیاه چرنده . گیاچرا. رجوع به گیاچرا و گیاچر شود.
گیاه زارلغتنامه دهخداگیاه زار. (اِ مرکب ) علفزار.مرتع. گیاه خور. گیاخورد. گیاچر. چراگاه . چمنزار : شتر داند که گیاه زار کجا است تا آنجا شود. (ابوالفتوح ج 3 ص 328). از زمین بیرون آورد آب و گیاه زار. (ابوالف
گاو گردونلغتنامه دهخداگاو گردون . [ وِ گ َ ] (اِخ ) کنایه از برج ثور است و آن برج دوم از جمله ٔ دوازده برج فلکی است . (برهان ). برج ثور که در آن ستاره ای است و بجای چشم ثور واقع شده . (آنندراج ). برج ثور که دبران باشد، در آن ستاره ای است و بجای چشم ثور واقع شده . (انجمن آرا). گاو فلک ، نام پیکری ا
گیاچراییلغتنامه دهخداگیاچرایی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) مخفف گیاه چرایی . عمل گیاه چر. رجوع به گیاه چرایی شود.