گیوتینلغتنامه دهخداگیوتین . [ گی ُ ] (اِخ ) (دکتر ژزف ...) نام پزشکی است فرانسوی که در دانشگاه پاریس اشتغال به تدریس داشت . وی در سال 1738 م . در شهر سنت به دنیا آمد و در سال 1814 م . درگذشت . گیوتین نخستین کسی بود که در سال <s
گیوتینلغتنامه دهخداگیوتین . [ گی ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی است چهارچوب مانند که بر بدنه ٔ داخلی دوچوبه ٔ عمودی آن تیغه ای بران داخل کشو و یا بر روی ریل آهنی حرکت کند و بر پشت تیغه ٔ مذکور شی ٔ سنگینی نصب شده است که چون تیغه را از فراز آن رها کند بر اثر سنگینی بسیار بسرعت و فشار فرود آید و گردن
گیوتینفرهنگ فارسی عمید۱. دستگاهی مخصوص اعدام در فرانسه به شکل چهارچوب که با رها کردن تیغۀ سنگین و بُرنده در جهت عمودی، سر محکوم را قطع میکرد.۲. دستگاهی که کاغذ، ورق آهن، و مانند آنها را به همین شکل برش میدهد.
گیوتینفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) آلتی برای قطع کردن سَر مجرمان که در سال 1792 م . در فرانسه به کار افتاد.
پوتینلغتنامه دهخداپوتین . (از فرانسوی ، اِ) مأخوذ از فرانسوی ِ بتین . کفش با دیواره های بلند که تا بالای غوزک پا را پوشد. موزه . نیم چکمه .
وتینلغتنامه دهخداوتین . [ وَ ] (ع اِ) رگی که دل بدان آویخته است . (ناظم الاطباء). رگ دل و تن . (بحرالجواهر). رگ دل . (زمخشری ). رگ دل که هرگاه پاره گردد صاحبش می میرد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رگی است که با پاره شدن آن صاحبش می میرد و ابن سیده گوید رگی است چسبیده به قلب . ج ،
وثنلغتنامه دهخداوثن . [ وَ ث َ ] (ع اِ) بت . (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (السامی ) (ناظم الاطباء). نصب . طاغوت . جبت . صنم . (یادداشت مرحوم دهخدا). فغ. بغ. بدّ. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بت که به صورت آدمی از سنگ باشد. هیکلی باشد که صنعتگران به صورت و جث
وثنلغتنامه دهخداوثن . [ وُ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ وَثَن . بتها. صنم ها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وَثَن شود.