یالانچیلغتنامه دهخدایالانچی . (ترکی ، ص ) دروغزن . دروغگو. کاذب . لافی . دروغ باف .- یالانچی پهلوان ؛ (پهلوان دروغگو) آنکه دعویهای بی معنی کند. آنکه مدعی امری است و از عهده برنمی آید. مدعی کاذب .
یالانچیواژهنامه آزادنام دهی است در شمال خراسان شمالی، بخش مانه و سملقان، در کنار رودخانۀ شیرین دره در منطقۀ شیرین دره. مردم روستا به لهجۀ گرمانج صحبت می کنند. در حال حاضر (1395) دو بخش قدیمی و تازه ساخت دارد که بخش قدیمی آن نزدیک رودخانه و سدّ شیرین دره است.
چالانچیلغتنامه دهخداچالانچی . (اِخ ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد که در 7 هزارگزی جنوب باختری جوی رز و یک هزارگزی شوسه شاه آباد به ایلام واقع شده زمینش دشت و هوایش سردسیر است و 1750 تن سکنه دارد. آبش از سراب ای
پالانیلغتنامه دهخداپالانی . (ص ) اسب که اصیل نباشد. محمَر (ج ، محامِر). (منتهی الارب ). اسب از جنس بد. اسب کندرو که لایق پالان باشد. (رشیدی ). اسب باربردار. (غیاث اللغات ). هر ستور که پالان دارد. اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین . حِمارَه .کَودَن . پلانی . (رشیدی ). اسب گران رَو. (
الانیلغتنامه دهخداالانی . [ اَ ] (اِخ ) قصبه ای است معتبر (در کردستان ) و هوای خوش دارد و آبهای روان . حاصلش غلات باشد و علفزارهای نیکو و شکارگاههای خوب فراوان دارد. (نزهةالقلوب ج 3 ص 107).
شیرین درهواژهنامه آزادآب شیرین؛ نام منطقه ای در بخش مانه و سملقان، در استان خراسان شمالی. در حال حاضر (1395) منطقۀ گردشگری خوش آب و هوایی است با رودخانه ای طولانی که از روستاهای تازه قلعه و یالانچی و بربرقلعه و ارناوه و چندین روستای دیگر می گذرد. اخیراً سدی به همین نام بر روی این رودخانه ساخته شده است.
بندبازیلغتنامه دهخدابندبازی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نام بازیی است که بازیگران چوبی دراز و بزرگ استاده کرده طنابها می بندند و بازیگری سبوئی آب پر کرده بر آن طنابها می دود و آن بازی را به اصطلاحات بندبازی گویند. (آنندراج ). قسمی از بازی و برجهیدگی بر روی طناب . (ناظم الاطباء). عمل و شغل بندباز. ریس