یعسوبلغتنامه دهخدایعسوب . [ ی َ ] (ع اِ) پادشاه زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مهتر زنبوران . (دهار). میرملکه . رسمو. وار. ملکه ٔ کندوی عسل . (یادداشت مؤلف ). ملک النحل . امیر منج . (زمخشری ) : یعسوب امت است علی وار از آنکه سوخت
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
عسوبلغتنامه دهخداعسوب . [ ع َ ] (ع اِ) سردار کلان . (منتهی الارب ). سردار کلان و سید و رئیس . (ناظم الاطباء). رئیس کبیر. (از اقرب الموارد). || پادشاه زنبوران عسل و یعسوب . (ناظم الاطباء). و رجوع به یعسوب شود.
عصوبلغتنامه دهخداعصوب . [ع ُ ] (ع مص ) مصدر عَصب است به معنی چرکناک شدن دندان از غبار. (از ناظم الاطباء). و رجوع به عَصْب شود.
عصوبلغتنامه دهخداعصوب . [ ع َ ] (ع ص ) زن زشت صورت ، یا زن سبک سرین . (منتهی الارب ). زن رسحاء یا زلاء. (از اقرب الموارد). و رجوع به رسحاء و زلاء شود. || ناقه ای که بی پا بستن دوشیده نشود. (منتهی الارب ): ناقة عصوب ؛ ماده شتری که تا رانهای او را نبندند شیر ندهد. (از اقرب الموارد). || (اِمص )
یعسوب الدینلغتنامه دهخدایعسوب الدین . [ ی َ بُدْ دی ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان به حضرت علی بن ابی طالب (ع ) دهند. لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 250) (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یعسوب المؤمنین و علی شود.
یعسوب المؤمنینلغتنامه دهخدایعسوب المؤمنین . [ ی َ بُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) یعسوب الدین . لقب مرتضی علی (ع ) زیرا که در هنگام خلافت آن حضرت تمامی مؤمنین صادقین در هر امر تابع و پیرو آن جناب بودند. (از آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به علی و یعسوب الدین شود.
یعاسیبلغتنامه دهخدایعاسیب . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ یعسوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). رجوع به یعسوب شود.
شاه نحللغتنامه دهخداشاه نحل . [ هَِ ن َ ] (اِخ ) لقب حضرت علی علیه السلام چه آن حضرت را یعسوب المؤمنین لقب است و یعسوب پادشاه زنبوران شهد را گویند. (آنندراج بنقل از غیاث اللغات ).
عسوبلغتنامه دهخداعسوب . [ ع َ ] (ع اِ) سردار کلان . (منتهی الارب ). سردار کلان و سید و رئیس . (ناظم الاطباء). رئیس کبیر. (از اقرب الموارد). || پادشاه زنبوران عسل و یعسوب . (ناظم الاطباء). و رجوع به یعسوب شود.
امیر منجلغتنامه دهخداامیر منج . [ اَ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاه زنبوران . یعسوب . (زمخشری ).
سورنگلغتنامه دهخداسورنگ . [ رَ ] (اِ) جانوری است پرنده خردتر از ملخ و دمی دراز دارد و در عربی آنرا یعسوب گویند. (از مهذب الاسماء) (یادداشت بخط مؤلف ).
یعسوب الدینلغتنامه دهخدایعسوب الدین . [ ی َ بُدْ دی ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان به حضرت علی بن ابی طالب (ع ) دهند. لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 250) (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یعسوب المؤمنین و علی شود.
یعسوب المؤمنینلغتنامه دهخدایعسوب المؤمنین . [ ی َ بُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) یعسوب الدین . لقب مرتضی علی (ع ) زیرا که در هنگام خلافت آن حضرت تمامی مؤمنین صادقین در هر امر تابع و پیرو آن جناب بودند. (از آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به علی و یعسوب الدین شود.