یکتالغتنامه دهخدایکتا. [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) به معنی یک عدد باشد. (برهان ) (آنندراج ). یک عدد. یک تاه . (ناظم الاطباء). یک لنگه . یک عدد. یک دانه . یکی .- بر یکتا زدن ؛ با رودی تنها زدن . با سازی تنها زدن :</sp
مرغ توفان دیومِدی ترسوDiomedea cautaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان با بدن سفید و سر خاکستری تیره که روی پر و دم آن سیاه و زیرش سفید است؛ منقار آن زرد است و لکهای تیره در بخش پایینیِ نوک آن وجود دارد
چقتایلغتنامه دهخداچقتای . [ چ ُ ق َ ] (اِخ ) صورتی از جغتای ، نام پسر دوم چنگیز. و رجوع به جغتای شود.
کتالغتنامه دهخداکتا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . سکنه 250 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، برنج ، پشم ، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی قالیچه ، جوال و جاجیم بافی است . (فرهنگ جغرافیای
کتالغتنامه دهخداکتا. [ ک َ ] (هزوارش ، اِ) به زبان زند و پازند کتابت و فرمان و نامه را گویند. (برهان ) (آنندراج ).
کتیالغتنامه دهخداکتیا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان بند بخش نور مازندران . (ازسفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 110 و ترجمه ٔ ص 149).
یکتاپرستلغتنامه دهخدایکتاپرست . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) موحد. (یادداشت مؤلف ). که خدای یگانه پرستد. موحد که جز خدای یگانه نپرستد. و رجوع به موحد شود.
یکتاپرستیلغتنامه دهخدایکتاپرستی . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل یکتاپرست . توحید. (یادداشت مؤلف ). خدای یگانه را پرستیدن . رجوع به توحید و یکتاپرست شود.
یکتاپیرهنلغتنامه دهخدایکتاپیرهن . [ی َ / ی ِ هََ ] (ص مرکب ) یکتای پیراهن . یک لاقبا. || (ق مرکب ) با پیرهنی تنها بر تن : شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی همچو شمع خلوت فانوس یکتاپیرهن . ابوطالب کلیم (از آنندرا
یکتاارخالقلغتنامه دهخدایکتاارخالق . [ ی َ / ی ِ اَ ل ُ ] (ص مرکب ) که تنها ارخالق بی قبا بر تن دارد. (یادداشت مؤلف ). || یک لاقبا. و رجوع به یک لاقبا شود.
یکتادللغتنامه دهخدایکتادل . [ ی َ / ی ِ دِ ] (ص مرکب ) ساده لوح . صافی درون . (یادداشت مؤلف ) : تو یکتادلی و ندیده جهان چنان دان که درد تو دارد نهان . فردوسی . || صادق . صمیمی . مخلص . یک دل <span c
یکتاپرستلغتنامه دهخدایکتاپرست . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) موحد. (یادداشت مؤلف ). که خدای یگانه پرستد. موحد که جز خدای یگانه نپرستد. و رجوع به موحد شود.
یکتاپرستیلغتنامه دهخدایکتاپرستی . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل یکتاپرست . توحید. (یادداشت مؤلف ). خدای یگانه را پرستیدن . رجوع به توحید و یکتاپرست شود.
یکتاپیرهنلغتنامه دهخدایکتاپیرهن . [ی َ / ی ِ هََ ] (ص مرکب ) یکتای پیراهن . یک لاقبا. || (ق مرکب ) با پیرهنی تنها بر تن : شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی همچو شمع خلوت فانوس یکتاپیرهن . ابوطالب کلیم (از آنندرا
یکتاارخالقلغتنامه دهخدایکتاارخالق . [ ی َ / ی ِ اَ ل ُ ] (ص مرکب ) که تنها ارخالق بی قبا بر تن دارد. (یادداشت مؤلف ). || یک لاقبا. و رجوع به یک لاقبا شود.
یکتادللغتنامه دهخدایکتادل . [ ی َ / ی ِ دِ ] (ص مرکب ) ساده لوح . صافی درون . (یادداشت مؤلف ) : تو یکتادلی و ندیده جهان چنان دان که درد تو دارد نهان . فردوسی . || صادق . صمیمی . مخلص . یک دل <span c
دامنۀ تجزیۀ یکتاunique factorization domain, UFDواژههای مصوب فرهنگستاندامنۀ صحیحی که در آن هر عضو ناصفر و نایکه نمایش یکتایی بهصورت حاصلضرب تعدادی متناهی عضو تحویلناپذیر، قطعنظر از ترتیب عوامل ضرب، داشته باشد
دِنای یکتاunique DNA, unique sequence DNAواژههای مصوب فرهنگستانتوالیای از دِنا که تنها یک و بهندرت تعداد اندکی نسخه از آن در ژنگان تکلاد وجود دارد متـ . دِنای تکنسخه single-copy DNA
نیکتافرهنگ نامها(تلفظ: niktā) (نیک + تا = نظیر ، مانند ، لنگه) ، نظیر نیک ، مانند نیک ، بسان نیک ، ← نیک .