ریشال کازئینcasein micelleواژههای مصوب فرهنگستانانبوهۀ ناشی از بههمچسبیدگی بخشهای منفرد کازئین در هنگام تشکیل دَلَمۀ کازئین
کشان کشانلغتنامه دهخداکشان کشان .[ ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ ] (ق مرکب ) کشان برکشان . (ناظم الاطباء). در حال کشیدن . (یادداشت مؤلف ) : کشان کشان همی آورد هرکسی سوی اومبارزان و عزیزان آن سپه را خوار.
equateدیکشنری انگلیسی به فارسیبرابر است، یکسان فرض کردن، برابر گرفتن، برابر کردن، مساوی پنداشتن، معادله ساختن
equatesدیکشنری انگلیسی به فارسیبرابر است، یکسان فرض کردن، برابر گرفتن، برابر کردن، مساوی پنداشتن، معادله ساختن
equatingدیکشنری انگلیسی به فارسیمعادله، یکسان فرض کردن، برابر گرفتن، برابر کردن، مساوی پنداشتن، معادله ساختن
equatedدیکشنری انگلیسی به فارسیمعادله، یکسان فرض کردن، برابر گرفتن، برابر کردن، مساوی پنداشتن، معادله ساختن
یکسانلغتنامه دهخدایکسان . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) برابر. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (از ناظم الاطباء). مساوی . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). همانند. متساوی . هموار. بالسویه . (یادداشت مؤلف ). سواء. (ترجمان القرآن ) : ای
یکسانفرهنگ فارسی عمید۱. مساوی؛ برابر؛ یکجور.۲. (قید) [قدیمی] همیشه.۳. [قدیمی] همعقیده.⟨ یکسان داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = ⟨ یکسان کردن⟨ یکسان شدن: (مصدر لازم) مانند هم شدن.⟨ یکسان کردن: (مصدر متعدی) برابر کردن؛ مانند هم کردن.⟨ یکسان نمودن: (مصدر متعدی) = &
یکسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ان، مساوی، سربهسر، برابر، هماو، خود، همتا، همطراز، یکی، یکه، یکتا، واحد، یک غیر قابل تمیز ثابت، تغییر ناپذیر تک، بینظیر، تقلیدنشده همینگونه، همینطور
یکسانلغتنامه دهخدایکسان . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) برابر. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (از ناظم الاطباء). مساوی . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). همانند. متساوی . هموار. بالسویه . (یادداشت مؤلف ). سواء. (ترجمان القرآن ) : ای
نایکسانلغتنامه دهخدانایکسان . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) نابرابر. نامساوی . || ناجور. مختلف . (ناظم الاطباء). که یکسان نیست . مقابل یکسان .
یکسانفرهنگ فارسی عمید۱. مساوی؛ برابر؛ یکجور.۲. (قید) [قدیمی] همیشه.۳. [قدیمی] همعقیده.⟨ یکسان داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = ⟨ یکسان کردن⟨ یکسان شدن: (مصدر لازم) مانند هم شدن.⟨ یکسان کردن: (مصدر متعدی) برابر کردن؛ مانند هم کردن.⟨ یکسان نمودن: (مصدر متعدی) = &
پسنواخت یکسانmonophonic aftertouchواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پسنواخت میدی که برای تمام مسیرها یکسان ارسال میشود