ترجمه مقاله

بادپیچ

فرهنگ فارسی عمید

تاب؛ ریسمانی که از جایی آویزان می‌کردند و در آن می‌نشستند تا به جلو و عقب حرکت کنند؛ آورک؛ اورک؛ بازام: ◻︎ ز تاک خوشه فروهشته وز باد نوان / چو زنگی شده بر بادپیچ بازیگر (ابوالمثل بخارایی: صحاح‌الفرس: بادپیچ)
ترجمه مقاله