ترجمه مقاله

تابیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. پیچیدن؛ پیچ‌وتاب دادن؛ فتیله کردن.
۲. [قدیمی، مجاز] آزردن.
۳. (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] خشمگین شدن.
۴. (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] نافرمانی کردن.
ترجمه مقاله