کسب
فرهنگ فارسی عمید
۱. به دست آوردن؛ حاصل کردن.
۲. انجام دادن کاری برای فراهم کردن هزینۀ زندگی؛ کاسبی.
۳. (اسم) شغل؛ کار.
۴. (اسم) [مقابلِ اختیار] در اعتقاد اشاعره، انجام گرفتن کارهای بندگان به قدرت و ارادۀ خداوند.
۵. (صفت) [قدیمی] اکتسابی: ◻︎ کسان را درم داد و تشریف و اسب / طبیعیست اخلاق نیکو نه کسب (سعدی۱: ۹۰).
۲. انجام دادن کاری برای فراهم کردن هزینۀ زندگی؛ کاسبی.
۳. (اسم) شغل؛ کار.
۴. (اسم) [مقابلِ اختیار] در اعتقاد اشاعره، انجام گرفتن کارهای بندگان به قدرت و ارادۀ خداوند.
۵. (صفت) [قدیمی] اکتسابی: ◻︎ کسان را درم داد و تشریف و اسب / طبیعیست اخلاق نیکو نه کسب (سعدی۱: ۹۰).