ترجمه مقاله

آبکی

فرهنگ فارسی عمید

۱. آنچه مانند آب باشد.
۲. آبدار؛ پرآب.
۳. آب‌لمبو.
۴. [مقابلِ غلیظ] رقیق.
۵. بی‌محتوا.
۶. (اسم) مشروب.
ترجمه مقاله