(صفت) ‹آبگونه› [قدیمی] ۱. به رنگ آب؛ آبی.
۲. صاف و روشن مانند آب.
۳. آبدار؛ جوهردار.
۴. روشن؛ درخشان: سپهر آبگون.
۴. [مجاز] تیز: خنجر آبگون.
۵. (اسم) قسمتی از کاریز که آب از آن میتراود.
۶. حوض؛ آبگیر.
۷. (اسم) نشاسته.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.