(مصدر لازم) ‹آرامیدن، آرمدن، ارمیدن› ۱. آرام گرفتن؛ آرام شدن؛ آسودن؛ آسوده شدن؛ آرامش یافتن.
۲. خوابیدن؛ کم شدن؛ از جوشوخروش افتادن؛ آزاد شدن؛ رهایی یافتن.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.