ترجمه مقاله

آزردن

فرهنگ فارسی عمید

۱. آزار دادن؛ آزرده کردن؛ رنجاندن؛ رنجه ساختن: ◻︎ مشو شادمان گر بدی کرده‌ای / که آزرده گردی گر «آزرده‌ای» (فردوسی: ۷/۴۴۶ حاشیه).
۲. (مصدر لازم) رنجه شدن؛ دلتنگ شدن؛ رنجیدن.
ترجمه مقاله