ترجمه مقاله

آسایش جو

فرهنگ فارسی عمید

۱. آسایش‌طلب؛ آسایش‌خواه؛ آن‌که آسایش می‌خواهد.
۲. آن‌که دربند تن‌آسایی است.
ترجمه مقاله