آمد
فرهنگ فارسی عمید
۱. اقبال؛ میمنت؛ فرخندگی.
۲. (اسم) [مجاز] حاصل.
۳. (بن ماضیِ آمدن) = آمدن
۴. آمده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پیامد، پیشامد، سرآمد، درآمد.
۵. آمدن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خوشامد.
〈 آمدورفت:
۱. آمدن و رفتن؛ ایابوذهاب.
۲. مراوده؛ دیدوبازدید.
〈 آمدوشد: = 〈 آمدورفت
۲. (اسم) [مجاز] حاصل.
۳. (بن ماضیِ آمدن) = آمدن
۴. آمده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پیامد، پیشامد، سرآمد، درآمد.
۵. آمدن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خوشامد.
〈 آمدورفت:
۱. آمدن و رفتن؛ ایابوذهاب.
۲. مراوده؛ دیدوبازدید.
〈 آمدوشد: = 〈 آمدورفت