ارژنگ
فرهنگ فارسی عمید
۱. نام کتاب مانی که دارای انواع نقشونگار بوده: ◻︎ در جنب جمال تو بُوَد صورت دیدار / هر نقش که صورتگر ارژنگ نگارد (خواجو: ۴۱۷)، ◻︎ به تیشه صورت شیرین بر آن سنگ / چنان برزد که مانی نقش ارژنگ (نظامی۲: ۲۲۳).
۲. [قدیمی، مجاز] جایی یا چیزی که دارای نقشونگار زیبا باشد.
۳. [قدیمی، مجاز] نقشونگار.
۲. [قدیمی، مجاز] جایی یا چیزی که دارای نقشونگار زیبا باشد.
۳. [قدیمی، مجاز] نقشونگار.