ترجمه مقاله

اطمینان

فرهنگ فارسی عمید

۱. خاطرجمعی ناشی از رسیدن به یقین؛ تردید نداشتن در مورد چیزی.
۲. آرامش خاطر به دلیل اعتماد به کسی.
⟨ اطمینان دادن: (مصدر لازم) خاطرجمعی دادن؛ آسوده‌خاطر ساختن.
⟨ اطمینان داشتن: (مصدر لازم)
۱. اعتماد داشتن.
۲. یقین داشتن.
⟨ اطمینان یافتن: (مصدر لازم) خاطرجمع شدن؛ مطمئن شدن.
ترجمه مقاله