اغفال
فرهنگ فارسی عمید
۱. غافل کردن؛ به غفلت انداختن.
۲. گول زدن.
〈 اغفال شدن: (مصدر لازم)
۱. غافل شدن.
۲. گول خوردن.
〈 اغفال کردن: (مصدر متعدی)
۱. غافل کردن.
۲. گول زدن.
۲. گول زدن.
〈 اغفال شدن: (مصدر لازم)
۱. غافل شدن.
۲. گول خوردن.
〈 اغفال کردن: (مصدر متعدی)
۱. غافل کردن.
۲. گول زدن.