ترجمه مقاله

اندازه

فرهنگ فارسی عمید

۱. هرچه با آن چیزی را بسنجند؛ آنچه مقدار چیزی را با آن تعیین کنند؛ مقدار؛ مقیاس؛ پیمانه.
۲. کمیتی که بتوان آن‌ را بر اساس معیارهای مخصوص سنجید.
۳. حد معقول و مورد پذیرش برای چیزی.
۴. [قدیمی] قدر؛ مرتبه؛ لیاقت.
ترجمه مقاله