ترجمه مقاله

انگشت نما

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند؛ معروف؛ مشهور.
۲. کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد.
ترجمه مقاله