انگشت پیچ
فرهنگ فارسی عمید
۱. هرچیز غلیظ و سفت نظیر عسل و شیره که دور انگشت پیچیده شود.
۲. نوعی شیرینی خشک به شکل ورقههای لوله شده که با خمیر شیرینی، خاک قند، هل، گلاب، و زاج سفید درست میکنند.
۳. [قدیمی] عهد؛ پیمان.
۴. [قدیمی] شرط.
۵. [قدیمی، مجاز] دستآویز.
۲. نوعی شیرینی خشک به شکل ورقههای لوله شده که با خمیر شیرینی، خاک قند، هل، گلاب، و زاج سفید درست میکنند.
۳. [قدیمی] عهد؛ پیمان.
۴. [قدیمی] شرط.
۵. [قدیمی، مجاز] دستآویز.