اکلیل
فرهنگ فارسی عمید
۱. گردی براق به رنگهای طلایی، نقرهای، سرخ، و رنگهای دیگر که در نقاشی و تزیین به کار میرود.
۲. [قدیمی] تاج؛ افسر؛ دیهیم.
〈 اکلیل جنوبی: (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ جنوبی؛ افسر؛ قبه.
〈 اکلیل شمالی: (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی بین جاثی و حَیّه؛ تاج شمالی.
〈 اکلیل کوهی: (زیستشناسی) گیاهی خوشبو با برگهای ریز که برگ و گل آن کاربرد دارویی دارد.
۲. [قدیمی] تاج؛ افسر؛ دیهیم.
〈 اکلیل جنوبی: (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ جنوبی؛ افسر؛ قبه.
〈 اکلیل شمالی: (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی بین جاثی و حَیّه؛ تاج شمالی.
〈 اکلیل کوهی: (زیستشناسی) گیاهی خوشبو با برگهای ریز که برگ و گل آن کاربرد دارویی دارد.