ترجمه مقاله

ایستادن

فرهنگ فارسی عمید

۱. سرپا بودن.
۲. برپا شدن؛ برخاستن.
۳. درنگ کردن؛ توقف کردن.
۴. [مجاز] مقاومت کردن.
۵. اقامت کردن.
۶. شدن.
ترجمه مقاله