بادریسهفرهنگ فارسی عمید۱. قطعهای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار میدهند: ◻︎ گردون چو بادریسه کمندی ز حادثات / در گردنم فکند و ز محنت شدم چو دوک (ظهیرالدینفاریابی: لغتنامه: بادریسه).۲. = کماج