ترجمه مقاله

بازمانده

فرهنگ فارسی عمید

۱. به جا مانده: آثار بازمانده از دورۀ هخامنشیان.
۲. آن‌که پس از مرگ کسی باقی می‌ماند؛ خویشاوندان فرد درگذشته.
۳. عقب‌افتاده.
۴. [قدیمی، مجاز] بی‌نصیب؛ محروم.
ترجمه مقاله