ترجمه مقاله

بازیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. = باختن
۲. بازی کردن: ◻︎ عشق بازیدن چنان شطرنج «بازیدن» بُوَد / عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز (منوچهری: ۵۳).
ترجمه مقاله