ترجمه مقاله

برلیان

فرهنگ فارسی عمید

۱. درخشان؛ درخشنده؛ براق.
۲. شفاف.
۳. (اسم) الماس بی‌رنگ و شفاف؛ الماس درشت و گران‌بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده‌اند.
ترجمه مقاله